مایکل دل ( MICHAEL DELL )
شرکت رایانه ای مایکل دل اولین شرکتی بود که توانست در سال 1997 رکورد فروش یک میلیارد دلاری را ازطریق اینترنت به دست آورد.
مایکل دل که در سال 1984 با 1000 دلار سرمایه شرکت دل را برای عرضه مستقیم رایانه تاسیس کرد، اکنون بزرگترین فروشنده مستقیم سیستم های رایانه ای دردنیاست.
مدرک دانشگاهی ندارم ولی کسب و کار، فرصتهای زیادی برای یادگیری روزمره موضوعهای جدید برای من فراهم کرده است.
گزیده ای از اندیشه های او در تاسیس و مدیریت (شرکت دل ) در قالب یک مصاحبه از لابه لای نوشته های او ارائه شده است.
شخصیت مایکل دل از برخی جنبه هامنحصر به فرد است.
او جوانترین مدیرعامل 500 شرکت برتر دنیاست که درعین حال طولانی ترین زمان تصدی را به عنوان مدیرعامل و رئیس شرکت داشته است.
جوانی که به دلیل روحیه خلاق و کارآفرین خود، رشته پزشکی دانشگاه را رهاکرد و در سال 1984 با 1000 دلار سرمایه شرکت دل را برای عرضه مستقیم رایانه مطابق دلخواه مشتری در اسرع زمان و کمترین هزینه، تاسیس کرد واکنون به عنوان بزرگترین فروشنده مستقیم سیستمهای رایانه ای در دنیا به عنوان یکی از پیشروان صنعت رایـــانه های شخصی با درآمد سالانه 35/4میلیارد دلار و بیش از 39000 کارمند - و به تعبیر خود شرکت »عضو تیم« - ( TEAM MEMBER )بــــه پیش می رود.
ما نیازهای بازار را توجه می کردیم و آنها را به مشتریان تحویل میدادیم. شرکت ما مدافع و حامی مشتری است نه مدافع فناوری یا محصول خاص یابرنامه راهبردی یا چیز دیگر. ما فناوری را برای خود فناوری عرضه نکردیم. فناوری را عرضه کردیم که نیازهای مشتری را پاسخ گوید نه اینکه فقط مهیج باشد. ما روی »مهندسی ارزش« ( VALUE ENGINEERING ) تکیه داریم زیرا برای مشتری، هزینه و دوام محصول مهم است. ما مشتری را مهمترین موضوع در کسب وکار قرار داده ایم. هماهنگی و تامین رضایت مشتری در همه جای شرکت ما جاری است، از مدیریت گرفته تا بخشهای مالی، خدمات، توسعه محصول و فروش. بازخورداز مشتری روزانه دریافت می شود ودر تغییر و توسعه محصول و فرایند به کارگرفته می شــود. راهبرد رضایت مشتری، کسب و کار درازمدت ما را بیمه کرده است. شغل ما و هدف شرکت ما صرف کسب درآمد و پیش رفتن نیست، مراقبت ازمشتری و شادمان ساختن اوست. این فرهنگ سازمانی ماست. باور ما آن است که باید محصولات و خدماتمان را در بهترین راه ممکن، آنگونه که مشتری میخواهد، ارائه دهیم. تمام ارتباطات شرکت ما مشتری محور است. نحوه ارتباط با مشتریان و اخذ نظرات آنان چگونه است؟
- مــا ارتباط مستقیمی با مشتریان برقرار ساخته ایم و هر روز با آنها درتماس هستیم. در کسب و کار ما اگر روزی 25000 تلفن بزنی و پاسخ مشتریان رابدهی، کسب و کار تو عوض می شود و بوی تازگی می دهد مثل کسی که 4 صبح بیدارمی شود و 300 تا وزنه بلند می کند خدمات ما 24 ساعته است. برای ما مهم نیست مشتری چند بار تلفن بزند یا چه سوالهایی بپرسد، ما خیلی ساده میگوییم وقتی شما محصول ما را می خرید ما مراقب و پشتیبان شما هستیم. ماعلاوه بر 25000 تماس تلفنی روزانه، گــروههایی را راه انداختیم برای مصاحبه های رودررو با مشتریان و مشاوره با آنان، تماس از طریق پست الکترونیکی و ملاقاتهای خاص با مشتریان کلیدی. حتی وقتی از طـریق فروشگاههایی مثل WAL-MART رایانه ای می فروشیم، با قبول کلیه خدمات پشتیبانی پس از فروش، تماس با مشتری را حفظ می کنیم. بازخورد از مشتری راتا دو سال ادامه می دهیم زیرا از همین طریق می توانیم پی ببریم که او برای جایگزینی رایانه اش در چه سطحی راضی است. شما تستهای دفاع از مشتری راه انداخته اید. منظور از آن چیست؟
- هر جمعه ساعت 7/5 ما نشستی تحت عنوان دفاع از مشتــری داریم. حدود 175نفر جمع می شوند و طی 90 دقیقه مسائل کلیدی مربوط به مسئولیتهای ما درقبال مشتریان از جهت زمــان پاسخگویی، نحوه فرایند سفارش و جنبه های دیگرمرور می شود. در ضمن در این نشست، یک مشتری را که هفته پیش درمورد محصول ما با مشکل مواجه بوده می آوریم و به او می گــوییم حرف خود را مطرح کند. شما می دانید برای آنها که در خط مقدم ارتباط با مشتری هستند حساس بودن نسبت به نیازهای مشتری وجود دارد اما برای بخش تولید یا ساخت، فهم نیازهای مشتری مشکل تر است. ایــــن نشست همه را در این فرایند شریک می کند. برنامه های راهبردی شرکت چگونه تنظیم و تدوین می شود؟
- ما هر 3 ماه 2 روز راجع به »عوامل کلیدی موفقیت« کسب و کار بحث و عناصرکلیدی راهبردی شرکت را در 5 و 10 سال آینده استخراج می کنیم. سپس تیم های فرابخشی ( CEROSS-FUNCTIONAL TEAMS ) تشکیل مــی دهیم تا پروژه های بزرگ رادر درون شرکت پی بگیرند. اکنون اگر جوانی مثل خودتان بیاید و بگوید مرا در تیم رهبری شرکت قرار دهید چه می کنید؟
- البته من هرگز برای استخدام به شرکتی مراجعه نکرده بودم من خود شرکت تاسیس کردم. من دوست دارم چیزی خلق کنم و در تدوین برنامه راهبردی دخالت داشته باشم. اگر امروز من 19 سالــــــه بودم برای کار به شرکتی مراجعه نمی کردم، خودم کسب و کار دیگری را شروع می کردم. پس به این دلیل دانشگاه را ترک کردید؟
- بله آیا وقتی دانشگاه را رها کردید به کسب ثروت و موفقیت مطمئن بودید یا این یک خطرپذیری به حساب می آمد؟
- مطمئن بودم، چـــــون قبلاً حجم بالایی پول به دست آورده بودم. من فکرمی کنم ماندن در دانشکده بیشترین خطر برای من بود زیرا تا من در دانشکده بودم چه بسا این فرصت از دست می رفت. پس این را می توانید به دیگران نیز توصیه کنید که دانشگاه را ترک و شرکت تاسیس کنند؟
- سوال سختی است. اگر مجبور باشم به شما بگویم نشنیده بگیرید البته این یک قانون و قاعده نیست، یک تصمیم کاملاً شخصی است و شما باید خودتان تصمیم بگیرید. اگر انجام دادید تبعاتش را هم می پذیرید و من نمی توانم بگویم اینکار را بکنید. آیا هرگز افسوس گذشته را خورده اید که چرا مدرک دانشگاهی نگرفته اید؟
- خیر ابداً. من هنوز مدرکم را نگرفته ام اما خیلی چیزها یاد گرفته ام ورشد کرده ام. کسب و کار، فرصتهای زیادی برای یادگیری روزمره موضوعهای جدیدبرای من فراهم آورده است. از چه موقع به فکر راه اندازی شرکت افتادید؟
- از وقتی که متوجه شدم می توان با فروش رایانه، ماهانه میلیونها دلار بهدست آورد. همچنین می دیدم فرصت خوبی فراهم شده زیرا فـروشندگان رایانه خدمات خوبی ارائه نمی دهند، یعنی سیستم های توزیع و فروش در صنعت رایانه ضعیف است. باید 25 درصد بالاسری برای خرده فروشی پرداخت، علاوه بر آنکه فروشندگان نیز رایانه را نمی فهمیدند. فکر کردم باید راه بهتری برای فروش رایانه وجود داشته باشد. چه راه حلی؟
- آماده کردن محصول موردنظر مصرف کننده نهایی به طور مستقیم با ارائهخدمات پشتیبانی بهتر و گرفتن بازخورد مستمر از مشتریان و بکارگیری آن درارائه بهتر محصول و خدمت. ما دریافتیم که خدمات کارا و اثربخش در این بازار بسیار مهم است. بازاری که ما در سال 1992 تنها 2 میلیارد دلار از آن تصاحب کرده بودیم و این هنوز سهم کوچکی از بازار 70 میلیارد دلاری رایانه های شخصی بود. بازاری که هر 3 یا 4 سال یک بار، مشتری رایانه خود را عوض وبنابراین بازار، خود را تجدید می کند. این است که کار را براساس توجه به خواست مشتری و تولید انبوه آنچه او می خواست قرار دادیم. توجه به مشتری و نیاز او چقدر اهمیت دارد؟شما جوانترین موسس و مدیر عامل یک شرکت عظیم رایانه ای در عصر دیجیتال هستید. چه احساسی دارید؟
- مایکل دل: در موضوعهای صنعتی و فناوری، این غیرمعمول نیست که جوانی بتواند شرکتی را پیش ببرد. البته در کشوری مثل ژاپن مدیرعامل بودن یک جوان 25 ساله در یک شرکت اشتباه و بلکه مسخره است اما من معتقــدم وقتی شمابرای یک شرکت تصمیم می گیرید و کسب وکار را پیش می برید مهم نیست 22، 42یا 82 سـاله باشید. فقط باید کسب و کار را انجام داد.
خوب بود . مرسی
عالی بود. تشکر
خیلی عالی بود.اگه امکان داره منبع مطالب رو هم ذکر کنید. باتشکر
عالی بود.