بروز خلاقیت در گرو پیروزی بر موانع و شکستن عادتها و سنتهای دست و پاگیر است. راجرفون اوخ در کتاب تلنگری بر ذهن این مـــوانع را به قفلهای ذهنی تعبیر می کند، که ذهن افراد توسط این قفلها محدود شده و حرکت آنها به سمت خلاقیت غیرممکن میگردد. گوتنبرگ با شکست این قفلها بود که فراموش کرد غلتکهای پرس انگور برای این کار ساخته شده و یا بوشل (موسس شرکت آتاری) که بازی با دستگاه تلویزیون را غیرممکن تلقی نکرد. ادامه مطلب ...
مقدمه
کسب و کارهای کوچک معمولاً با مشکلات زیادی روبه رو میشوند. برای مثال، شخصی که کار دو، سه یا چهار نفر را به تنهایی انجام میدهد، مسلم است که در کارش با مشکلات زیادی روبه رو میشود چرا که همزمان باید مشتریان را ملاقات کند، محصولاتش را بفروشد و در سمینارهای مختلف شرکت کند. جرالد کین درباره انجام دادن تجارت یک نفره به شوخی میگوید: «آقا بالاسر خود بودن خوب است، چرا که هم میتوانید فقط نصف روز کار کنید و یا در روز دوازده ساعت سر کار باشید.»
ادامه مطلب ...اجزای ریسک
عوامل تشکیل دهندهی ریسک را که باعث تغییر در قیمت سهم در بازار میشود، میتوان در مقولههای زیر دسته بندی کرد:
ریسک سیاسی (Political Risk)
ریسک سیاسی یا کشور عبارت است از کاهش ارزش سرمایه که به دلیل تغییرات در سیاستها و نظامهای سیاستگذاری یک کشور رخ میدهد. این ریسک به انتظارات سرمایهگذار نسبت به آینده سیاسی کشور بستگی دارد. بنابراین تغییراتی که در قیمت رخ میدهد، از کنترل شرکت منتشر کننده سهام خارج است. یک جنگ ناگهانی یا پایان یافتن آن، انتخاب رئیس جمهور جدید یا فوت ناگهانی او، رونق سفته بازی، خروج ناگهانی مقدار هنگفتی طلا از بازار و امثال اینها، از جمله رخدادهایی هستند که پیامدهای روانی بسیار زیادی بر بازار سهام دارند. ادامه مطلب ...
نام و نشان تجاری
Brand & Branding
بنا بر تعریف ولز، برنت و موریانی (1995) نام گذاری تجاری فرآیند ایجاد هویت محصول بوسیله استفاده از نام یا سمبل متمایز کننده است. کاتلر(2000) بیان نموده برند یک نام اصطلاح علامت، سمبل، طرح و یا مجموعه ای از آنها می باشدکه قصد دارد هویتی متمایز برای کالا یا خدمات یک فروشنده و یا گروهی از فروشندگان در مقابل رقبا ایجاد کند.
چگونه یک طرح تجاری تنظیم کنیم؟
How to write a business plan
نویسنده: C.E. Yandle
اگر قصد دارید فعالیت جدیدی را در دنیای تجارت آغاز کنید، من از این تصمیم حمایت می کنم. اما آیا برنامه ای مشخص برای این کار در نظر گرفته اید؟ منظورم یک"برنامه" با حرف "ب" بزرگ و برجسته است. در غیر این صورت اقدام شما چیزی جز خیال پردازی بیهوده نخواهد بود. ادامه مطلب ...
بعضی ها در محیط کار مدیرند و بعضی ها در خانه، بعضی ها میز مدیریتی دارند و بعضی ها جایگاه آن. بعضی ها مدیرند و بعضی ها مدبر. بعضی پیپ مدیریتی دارند بعضی ها تیپ آن. بعضی مدیرند و منشی دارند و بعضی ها تنها مدیرند و در اصل تنها منشی اند. بعضی ها مدیرند و ماشین مدیران را دارند و بعضی ها در اصل تنها ماشینند و ماشین مدیران می رانند. بعضی ها خدادادی مدیرند و بعضی ها مادرزادی (یعنی تنها بواسطه پدرشان یا بستگان شان). بعضی ها حکم مدیریتشان از جنس کاغذ و امضای مافوق است و بعضی ها از جنس عمل و کارکرد و تجربه. بعضی ها مدیرند و یک دنیا ارزش و بعضی ها تنها مدیرند و بس. بعضی امضایشان چند روزی اعتبار دارد و بعضی عملکردشان یک عمر. بعضی عشق مدیریت و بعضی مدیر عاشق اند. بعضی بر نام سازمان مدیریت میکنند و بعضی ها بر قلب کارکنان سازمان. بعضی مدرک مدیریت دارند و بعضی درک مدیریت. راستی! انصافاَ جایگاه من و شما و ما در کجاست؟!
چرا یادداشت برداری میکنیم ؟
فراگیری تکنیکهای مختلف یادداشت برداری خود یک هنر است. چنانچه نظام منظمی از یادداشت برداری را متناسب با نوع مطالعه خود پیدا کنیم و در موقعیتهای مختلف، یادداشت برداری نماییم به طوری که آنها صحیح و قابل درک باشند، گام بزرگی در موفقیت و پیشرفت خود برداشته ایم. ما هنگام مطالعه، اطلاعات زیادی را بدست می آوریم، ولی به یاد سپردن تمامی آنها غیر ممکن است. بنابراین مهارت در یادداشت برداری به سود ما خواهد بود. البته یادداشت برداری به این معنی نیست که تمام کلماتی را که استاد میگوید و یا از کسی می شنویم و یا تمام مطلب طولانی یک قسمت از کتاب یا مجله را بازنویسی کنیم، بلکه باید اصول یادداشت برداری را بیاموزیم و آن این است که تصمیم بگیریم چه زمان، چگونه و با چه طول و تفضیلی یادداشت برداریم. برای یک یادداشت برداری خوب به تمرین زیادی نیاز داریم. ادامه مطلب ...
بدون شرح !
[این مطلب توسط خانم منیره آقایی برای وبلاگ انجمن علمی مدیریت ارسال شده است.]
بازاریابی ویروسی حرکت سلول به سلول
خلاصه:بازار یابی ویروسی چیست؟
اجازه دهید بحث را با تعریفی از "ویروس " شروع کنیم. ویروس، یک پوشش پروتئینی است که شامل مواد ژنتیک است. ویروس حمله کننده از پوشش پروتئینی خود برای اتصال به یک سلول سالم استفاده می کند. اولین بار که اتصال محکم و قابل اطمینانی صورت پذیرفت، ویروس مواد ژنتیک خود را وارد سلول سالم می کند و به صورت دائمی د.ان. ای (D.N.A ) سلول میزبان را تغییر می دهد. یک ویروس نسبتا مؤثر می تواند سلول میزبان را تبدیل به یک کارخانه تکثیر ویروس کند.
ادامه مطلب ...
مدیریت منابع انسانی و ضرورت نوگرائی حرفه ای
گروهی از اندیشمندان دانش مدیریت با تاکید بر اهمیت جایگاه انسان در فرآیند ایجاد تحولات بر این باورند که واحدهای توسعه منابع انسانی سازمانها و بنگاهها، باید نقش کلیدی و ساختاری را در تحول وتوسعه ایفاء نمایند. در واقع تحولاتی که امروز در عرصه مدیریت داخلی و بین المللی روی داده است، رویکرد به حرفه ای شدن بحث توسعه منابع انسانی را در مراکز و پایگاههای مدیریتی، علمی و دانشگاهی غنی تر و پر رنگ تر کرده است. به عنوان مثال سبکهای مدیریتی به طور مشخص به سمت سبکهای تفویضی و مشارکتی گرایش یافته و ساختارهای سازمانی نیز به سوی ساختارهای باز وآزاد همراه با روابط افقی حرکت کرده است، ویژگی رقابتی شدن سازمانها درجذب منابع انسانی ماهر و انگیزه مند، این سازمانها را به سمت نهادهایی یاد گیرنده و انعطاف پذیر سوق داده و در عین حال رویکردها به سوی کارآفرینی و خلاقیت گرایش پیدا کرده اند. در مجموع، شاخص سرمایه های انسانی، فکری و نرم افزاری در عرصه مدیریت حرف اول را بر زبان می آورد، این دسته از تحولات مدیریتی باعث شده است که ضرورت رویکرد حرفه ای شدن در حوزه منابع انسانی بیشتر احساس شود. ادامه مطلب ...
ارزش در معرض ریسک
(Value at Risk)
ارزش در معرض ریسک (VaR) روش ارزیابی و تشخیص ریسک است که از تکنیکهای آماری استاندارد که به طور روزمره در زمینههای تکنیکی دیگر نیز به کار میرود، استفاده مینماید. به طور قراردادی، ارزش در معرض ریسک بیشترین زیان مورد انتظار را در افق زمانی مشخص در سطح اطمینان معین اندازهگیری مینماید. برای مثال، یک بانک ممکن است اعلام کند ارزش در معرض ریسک روزانه خرید و فروش پرتفوی بانک در سطح اطمینان 99 درصد، 35 میلیون دلار است. به عبارت دیگر، تنها در یک مورد از 100 معامله روزانه ممکن است ضرر و زیانی بیش از 35 میلیون دلار رخ بدهد. این عدد منفرد، (منظور ارزش در معرض ریسک است) چگونگی مواجهه بانک با ریسک بازار را به طور خلاصه نشان میدهد. و همینطور ارزش در معرض ریسک، ریسک را برحسب دلار اندازه میگیرد.
سهامداران و مدیران مؤسسات مالی میتوانند تصمیمگیری کنند که آیا با این سطح از ریسک، آسوده خاطر میباشند یا خیر. اگر پاسخ منفی باشد، باید پروسهای که منجر به محاسبه ارزش در معرض ریسک شود، طی شود تا معین شود که ریسک در کجا باید اصلاح گردد.
ارزش در معرض ریسک برعکس اندازهگیریهای سنتی ریسک، نمایی کلی و جامع از ریسک پرتفوی که برای محاسبه میزان بدهی به دارایی و همبستگیها و وضعیتهای جاری به کار میرود، ارائه مینماید. در نتیجه ارزش در معرض ریسک، واقعاً سنجش ریسک با نگاهی آیندهنگر میباشد. ارزش در معرض ریسک نه تنها در تمام شعب بانک بلکه برای تمام انواع اسناد مالی کارایی دارد. بعلاوه روششناسی ارزش در معرض ریسک میتواند از ریسک بازار به انواع دیگری از ریسکهای مالی تعمیم یابد.
مدل ارزش در معرض ریسک دربردارنده سه عامل اصلی میباشد که عبارتاند از "افق زمانی سنجش و پیشبینی ریسک"، "درجه اطمینان پیشبینی" و "میزان سرمایه".
رویکردهای محاسبه مدل ارزش در معرض ریسک
1. رویکردهای پارامتری
ü روش میانگین متحرک MA (نرمال و t-student)
ü روش میانگین متحرک نمائی EWMA) Risk metrics) (نرمال و t-student)
ü روش GARCH (نرمال و t-student)
2.رویکردهای غیر پارامتری
ü روش شبیهسازی تاریخی
ü روش شبیهسازی تاریخی هیبریدی (Hybrid Historical Simulation)
ü روش شبیهسازی تاریخی متقارن (Antithetic Historical Simulation)
ارزش در معرض ریسک (VaR) و دلایل استفاده از آن
در دنیای مالی کنونی، «ارزش در برابر ریسک» از جمله مهمترین مواردی است که در سنجش ریسک مورداستفاده قرار میگیرد. هدف اصلی مدیریت پرتفوی، بهینهسازی تخصیص داراییها مطابق بازده موردانتظار و درجه ریسک است. مقایسه استراتژیهای متنوع مدیریت پرتفوی با ابزار مختلف عملاً کاری نسبتاً مشکل است. مشتریان علاقه دارند از مقدار زیان پرتفوی خود در شرایط مشخص، اطلاع داشته باشند. از سوی دیگر، ریسک بازار شامل انواعی مختلف از ریسکهاست که هر یک دارای خصوصیات خاص خود هستند.
مدلهای مربوط به ریسک پرتفوی، با سرعت از توزیع سود و زیان سنتی، به ارزش در برابر ریسک، توسعه پیدا کردهاند. این معیار بهعنوان تکنیکی در مدیریت ریسک، توضیح میدهد که زیان محتمل در طول دورهای معین، در سطح اطمینانی معین، ناشی از قرار گرفتن در معرض ریسک بازار است. ارزش در معرض ریسک که «سرمایه در معرض ریسک» نیز نامیده میشود، مبلغی از ارزش پرتفوی یا دارایی را مشخص میکند که انتظار میرود طی دوره زمانی مشخص و تا میزان احتمالی معین، از دست برود. مثلاً یک بانک ممکن است اعلام کند ارزش در معرض ریسک روزانه خرید و فروش پرتفوی بانک، در سطح اطمینان 95 درصد، 10 میلیون است. و این یعنی تنها در 5 مورد از 100 معامله روزانه، ممکن است زیانی بیش از 10 میلیون اتفاق افتد.
سادگی مفهوم «ارزش در برابر ریسک» این امکان را فراهم میسازد که نهتنها برای آن دسته از مؤسسات مالی که شامل عملیات تجاری در مقیاس وسیع میشوند بلکه برای بانکهای کوچک، شرکتهای بیمه، نهادهای سرمایهگذاری و کسب وکارهای غیرمالی نیز بهعنوان مقیاس ریسک استاندارد معرفی شود. ارزش در برابر ریسک، به ابزاری غیرقابل انکار برای کنترل ریسک و بخش جداییناپذیری از روشهای توزیع سرمایه بین محیطهای متنوع تجاری تبدیل شده است. محاسبه ریسک در پرتفویهای سرمایهگذاریهای کنونی که شامل انواع ابزار مالی از جمله سهام، اوراق قرضه و انواع ابزار مشتقه است، تنها از طریق این شاخص قابل اندازهگیری است زیرا بهدلیل ویژگیهای خاص ابزار مشتقه، از جمله نبود رابطه خطی بین بازدهی ابزار و دارایی اصلی تعهد شده، نمیتوان از روشهای دیگر برای محاسبه ریسک استفاده کرد.
شکل 1: ارزش در معرض ریسک در سطح اطمینان 5 درصد
ارزش در معرض ریسک، نگاهی روبه جلو بوده، آخرین ترکیب پرتفوی و ارزش بازار داراییها را لحاظ کرده، متغیرهای بازار را برای افق زمانی کوتاهتری پیشبینی کرده و براوردی دقیقتر از ریسک را ارائه میدهد. این معیار چارچوبی برای تحلیل ریسک پیشنهاد کرده و برای مدیران عالی، قابل فهمتر و ملموستر است.
"نیل گولیدمن" یکی از طراحان معیارهای جدید ارزش در معرض ریسک با کمک دیگر کارشناسان، مفاهیم مورداستفاده در معیارهای ارزش در معرض ریسک را توسعه داد. در 1993 گولیدمن طی کنفرانسی، سیستم ارزش در معرض ریسک شرکت « جی.پی.مورگان» را برای نخستین بار به مشتریان معرفی کرد.
با توجه به اینکه معاملهگران ابزار مشتقه با ریسک بازار بیشتری روبهرو هستند، توصیه شده است که پرتفویها بهصورت روزانه و مطابق با قیمتهای بازار، ارزشگذاری شده و ریسک آنها از طریق ارزش در معرض ریسک و آزمون استرس، موردسنجش قرار گیرد.
تحقیقاتی نظری که بر ارزش در برابر ریسک بهعنوان ابزار سنجش ریسک تأکید دارند، توسط «جوریون» (1997)، «داود» (1998) و «ساندرز» (1999) آغاز شد. آنها دیدگاه ارزش در برابر ریسک را که مبتنیبر نمایش مدیریت ریسک بود، به انتخاب خود و یا بهدلیل الزام مقررات، بهعنوان استاندارد صنعت بهکار بردند. «بودنر» (1998) مدیریت مبنیبر ارزش در برابر ریسک توسط مؤسسات مالی و غیرمالی را بررسی کرده است.
در طرح تحقیقی سرمایه مبتنیبر ریسک (1996)، کمیته بال نظارت بانکی استفاده از ارزش در برابر ریسک را مشروط بر استانداردهای کیفی و کمی استاندارد تأیید کرد. گزارش بانک بینالمللی تسویه فیشر (1994) به ترویج استفاده عمومی واسطههای مالی از روش ارزش در برابر ریسک کمک کرد.
شناخت این مدلها توسط جوامع و سامانگرهای مالی، شاهدی بر رشد آنهاست. در 1997، کمیسیون اوراق بهادار و بورس، ساختارهای مختلف مالی شامل بانکها و دیگر نهادهها را ملزم کرد تا ریسک بازاری را که در معرض آن هستند، با استفاده از محاسبه ارزش در برابر ریسک تعیین و گزارش کنند. این کمیسیون، روش موردبحث را به مثابه قانون، تصویب کرده است.
بانکهای بزرگ میتوانند با استفاده از معیار ارزش در برابر ریسک، ذخیره سرمایه لازم برای پوشش ریسک بازار را تعیین کنند. تحقیقی که در بانکهای سوئیس انجام گرفت، نشان داد بانکهایی که مفهوم ارزش در برابر ریسک را بهکار میگیرند، کارایی بیشتری دارند زیرا این مفهوم را بهصورت عملی در مدلسازی (اگر - پس) معاملات آتی و نیز سنجش و کنترل ریسک بازار در تصمیمات مدیریت پرتفوی و تخصیص داراییهای خود، بهکار میبرند.
با استفاده از مدیریت برمبنای ارزش در برابر ریسک میتوان امیدوار بود که احتمال شکستهای مالی در ابعاد وسیع کاهش یابد. از دیدگاه بانکها، ارزش در برابر ریسک دارای نقاط مثبت و منفی بوده و این روش مشابه مخرج مشترک ریسکهای مختلف است. دلیل استفاده مدیران پرتفوی، از VaR قیاسپذیری این روش بین داراییهای مختلف و کسبوکارهای مختلف است.
روشهای محاسبه VaR
روشهای محاسبه VaR به دو نوع «پارامتریک» و «ناپارامتریک» تقسیم شده است.
روش پارامتریک بهروش واریانس – کوواریانس و برخی روشهای تحلیلی خلاصه میشود. روش ناپارامتریک نیز شامل شبیهسازی تاریخی و شبیهسازی مونت کارلو است. بهکارگیری هر یک از این روشها تا اندازه زیادی تحتتأثیر نیازهای تحلیلگران و مقامات تصمیمگیرنده سازمان، نوع داراییهای موردبررسی، میزان دقت و سرعت موردنظر در محاسبات و دیگر ملاحظات قرار دارد.
روش واریانس – کوواریانس
روش پارامتریک شامل شناسایی سرمایهگذاریهای انجام شده درمورد هر دارایی و تعیین میانگین و ماتریس کوواریانس بازده داراییهاست. با استفاده از رابطه زیر میتوان ارزش در برابر ریسک را محاسبه کرد:
مفروضات این روش به شرح زیر است:
1.بازده سرمایه گذاری از توزیع نرمال پیروی می کند
2. بازده سرمایه گذاری به لحاظ زمانی مستقل است.
3. دوره زمانی یک روزه، دوره زمانی مناسبی برای محاسبه VaR است.
4. بین عوامل ریسک بازار و ارزش دارایی ها رابطه خطی وجود دارد.
5. توزیع بازده پرتفوی را می توان با استفاده از روش مارکویتز براساس نرخ بازده مورد انتظار، انحراف معیار دارایی های منفرد تشکیل دهنده پرتفوی، همبستگی میان ترکیب دوبه دوی دارایی ها و وزن دارایی های منفرد موجود در پرتفوی محاسبه کرد.
VaR : ارزش در معرض ریسک
a: سطح اطمینان Var : ارزش در معرض ریسک
a: سطح اطمینان
M: ارزش بازار دارایی
T: طول دوره زمانی محاسبه بازده
در معادله فوق با دانستن انحراف معیار روزانه _ ، انحراف معیار T روز از رابطه _ قابل محاسبه است.
در این معادله با دانستن انحراف معیار روزانه a انحراف معیار T روز از رابطه قابل محاسبه است.
روش شبیهسازی تاریخی
روش شبیهسازی تاریخی برای براورد ارزش در معرض ریسک، فرض خاصی را در مورد توزیع تغییرات عوامل بازار، مدنظر نمیگیرد و مبتنیبر پایه تقریب خطی نیست. این روش چنین فرض میکند که توزیع تغییرات احتمالی عوامل بازار برای دوره بعدی، مشابه توزیع مشاهده شده در N دوره گذشته است.
شکل 2: سیستم مدیریت ریسک یکی از بانکهای سوئیس
روش شبیهسازی مونت کارلو
این روش، در برخی موارد مشابه روش شبیهسازی تاریخی است. در این روش نیز فرض نرمال بودن توزیع بازدهی، الزامی نیست. لذا روش شبیهسازی مونت کارلو مشابه روش شبیهسازی تاریخی، پرتفویهای متشکل از اختیار معامله و دیگر ابزاری را پوشش میدهد که ارزش آنها تابعی غیرخطی از عوامل بازار است. روش شبیهسازی مونت کارلو برخلاف روش شبیهسازی تاریخی، از اطلاعات تاریخی استفاده نکرده و با استفاده از فرایندهای تصادفی و نمونههای شبیهسازی شده متعدد ساخته شده توسط رایانه، تغییرات آتی را پیشبینی میکند.
محدودیتهای تحلیل ارزش در معرض ریسک
این معیار، ریسک پرتفوی را صرفاً در یک عدد تحتعنوان VaR خلاصه میکند. همین ماهیت ساده و خلاصه ارزش در معرض ریسک که موجب جذابیت آن میشود، مهمترین محدودیت آن نیز بهشمار میآید. VaR تنها به مبلغ ریالی ریسک پرتفوی توجه دارد و تبادل ریسک و بازده موردانتظار را نادیده میگیرد. این امر موجب حذف بخش قابلتوجهی از اطلاعات پرتفوی میشود. لذا این شاخص برای رتبهبندی و مقایسه فرصتهای مختلف سرمایهگذاری مناسب نبوده و تنها میتوان از آن برای مقایسه پرتفویهای با نرخ بازده موردانتظار یکسان استفاده کرد.
مشکل دیگر کاربرد VaR این است که برای محاسبه آن روش منحصر بفردی وجود ندارد. همین امر موجب میشود تا تحلیل نتایج حاصله، دستخوش قضاوتهای ذهنی تحلیلگران قرار گیرد. مضافاً اینکه، هیچ یک از روشهای محاسبه VaR نسبت به بقیه، مزیتی مطلق ندارد. از سوی دیگر باید توجه داشت که VaR نوعی تحلیل آماری است که عمدتاً در تعیین کمی ریسک بازار کاربرد دارد و از ارزیابی ریسک مربوط به رویدادهای کیفی ناتوان است. همچنین VaR محاسبه شده توسط تحلیلگران تا اندازه زیادی به «صدک» انتخاب شده بهعنوان بحرانیترین حالت ممکن وابسته است. بهبیانی دیگر، VaR محاسبه شده برای 01/0=a با VaR مربوط به 05/0=a متفاوت است.
در شرایط عادی، VaR برای سنجش ریسک کوتاهمدت (یک روز تا دو هفته) دارای بیشترین کاربرد است. زمانی که الگوهای بازار به دلیل بروز وقایع ناگوار از حالت عادی خارج میشوند، VaR معمولاً بهمیزان قابلملاحظهای، ریسک را دست پایین اعلام میکند. همچنین، تحلیل VaR نیازمند آن است که قیمتهای تاریخی داراییها، مشخص و معلوم باشد. در مورد داراییهایی که قبلاً در بورس و بازارهای ثانویه موردمعامله قرار نگرفتهاند، امکان محاسبه VaR وجود ندارد. استفاده از روش VaR مشابه هر روش دیگر محاسبه ریسک، دارای کمبودها و مشکلات خاص خود است. این روش متکیبر برخی مفروضات خاص و سادهکننده است که انطباقی 100 درصد با واقعیت ندارند.
این مدل نیز همانند هر مدل دیگر، تلاش دارد تا با استفاده از مفروضاتی نزدیک به واقعیت، به نتایجی کاربردی و مفید دست یابد. دنیای واقعی، پیچیده و متشکل از جزئیات زیادی است که مدلها نمیتوانند و احتمالاً نباید آنها را در برگیرند. نقش مدل، غالباً این است که ساختارهای پیچیده را ساده و عوامل مهم را برجسته سازد. یک مدل خوب مالی، مدلی است که در شناسایی متغیرهای اصلی از دیگر عوامل، به تحلیلگر کمک کند. ارزیابی یک مدل تنها براساس توانایی پیشبینی آن صورت میگیرد و نباید آن را براساس مفروضات بهکار رفته و یا بر پایه جامعیت مدل در پوشش تمامی جزئیات دنیای واقعی، موردسنجش قرار دارد. بهبیانی دیگر، اگر یک مدل بتواند در پیشبینی آینده و بهبود کارایی فرایند تصمیمگیری کمک کند، میتواند در عین سادگی موفق باشد.
عدهای، چنین استدلال میکنند که محاسبه منظم ارزش روز داراییها در دورههای زمانی کوتاه مدت، معرف نوسان بالای درامدها خواهد بود و اینگونه نگرش به ریسک، ممکن است گمراهکننده باشد. در پاسخ به این گروه باید گفت با پیچیده و تخصصیشدن بازارهای مالی، چارهای جز این نیست. در چنین فضایی، تحلیلگران مالی وظیفه دارند خود را با شرایط جدید وفق دهند. از سوی دیگر، تغییرات و نوسانات کوتاهمدت، اثرات خود را در بلندمدت نیز نشان خواهند داد. پس بهتر است که از ابتدا و پیش از تجاوز نوسانات از حد قابلقبول، به وجودشان پی برده و تدابیری در زمینه کنترل و مدیریت آنها اندیشیده شود. از این طریق میتوان در بلندمدت نیز به نتایجی بهتر دست یافت. در هرحال، مشکل عمده مفهوم ارزش در برابر ریسک این است که بهصورتی ایستا و بدون تجزیهوتحلیل تغییرات روزانه شرایط مالی، اقتصادی و اجتماعی، محاسبه میشود.
آزمون استرس و آزمون بازخورد
آزمون استرس برای براورد عملکرد تحت تغییرات شدید و فوقالعاده طی 10 تا 20 سال گذشته، بهکار میرود. آزمون استرس، درواقع آن دسته از اتفاقات خاص و مهم برخی مقاطع زمانی را موردتوجه قرار میدهد. معمولاً برطبق توزیع احتمالهایی که برای متغیرهای بازار فرض میشوند، رخ دادن این اتفاقات غیرممکن است. آزمون بازخورد نیز برای سنجش عملکرد براوردهای VaR در گذشته مورداستفاده قرار میگیرد. سوال ساده این آزمون عبارت است از: «چندبار، زیانی بیش از مقدار براوردی ارزش در برابر ریسک را متحمل شدهایم؟»
ارزش در برابر ریسک مشروط (C- VaR)
هدف اصلی ارزش در برابر ریسک، تعیین حداکثر زیان است، اما ارزش در برابر ریسک مشروط، تعیینکننده حداکثر زیان در شرایط نامطلوب است. و این یعنی پاسخ به این سوال که در بدترین حالت ممکن، حداکثر زیانی که شرکت متحمل خواهد شد، چقدر خواهد بود؟
نتیجهگیری
ارزش در برابر ریسک، معیاری ملموس و در دسترس است که میتواند با دیدی کلی در تعیین ریسکهای آتی، توسعه یابد. محدودیت اصلی این معیار، ایستایی آن است که بههمین علت، محققان در پی دستیابی به معیاری پویا برای آن هستند. در هر صورت، ارزش بهعنوان یکی از روشهای مدیریت ریسک، پیشرفت خوبی داشته و مدیران و تحلیلگران میبایستی توجه لازم را به آن داشته باشند.
[این مطلب توسط آقای محسن روستا برای وبلاگ انجمن علمی مدیریت ارسال شده است.]
هوش تجاری مجموعه تواناییها، تکنولوژی ها، ابزارها و راهکارهایی است که به درک بهتر مدیران از شرایط کسب و کار کمک می نماید. ابزارهای هوش تجاری، دیدگاه هایی از شرایط گذشته، حال و آینده را در اختیار افراد قرار می دهند.
سازمانهای مختلف با ابعاد و زمینه های کاری متفاوت ممکن است با مشکلات متفاوتی در امر استفاده بهینه از داده های موجود در سیستم هایی از قبیل فروش، انبار و مالی مواجه شوند. بطور مشخص می توان به مسائل زیر بعنوان چالش سازمانها در استفاده از داده ها اشاره نمود:
هوش تجاری یا Business Intelligence راهکاری است که برای شرایط مطروحه پاسخ مناسب ارائه می دهد.
هوش تجاری مجموعه تواناییها، تکنولوژی ها، ابزارها و راهکارهایی است که به درک بهتر مدیران از شرایط کسب و کار کمک می نماید. ابزارهای هوش تجاری، دیدگاه هایی از شرایط گذشته، حال و آینده را در اختیار افراد قرار می دهند. با پیاده سازی راهکارهای هوش تجاری فاصله موجود بین مدیران میانی و مدیران ارشد از دیدگاه ارتباط اطلاعاتی از میان خواهد رفت و اطلاعات مورد نیاز مدیران در هر سطح، در لحظه و با کیفیت بالا در اختیار آنها قرار خواهد گرفت. همچنین کارشناسان و تحلیل گران می تواند با استفاده از امکانات ساده، فعالیتهای خود را بهبود بخشند و به نتایج بهتری دست پیدا نمایند.
هوش تجاری بر مبنای یک هدف ساده پیاده سازی می شود: "بهبود کارایی با ایجاد بستر مناسب برای تصمیم سازی در سازمان". وقتی که دیدگاه مدیران نسبت به داده های سازمانی کامل وجامع است، می توان به تصمیمات اتخاذ شده اطمینان کامل داشت و مطمئن بود که این تصمیمات سازمان را در شرایط رقابتی حفظ می نماید و همچنین اهداف تعریف شده به دست خواهند آمد. اما برای استفاده کامل از قابلیتهای هوش تجاری، این راه کار باید توانایی انعطاف پذیری و در اختیار گذاشتن امکانات مختلف در سطح افراد، تیمها و کل سازمان را داشته باشد. همچنین هوش تجاری باید به نیازهای مختلف افراد در سطوح مختلف سازمان پاسخگو باشد و از تمام اطلاعات ساختار یافته (Structured Data) و یا ساختار نیافته (Unstructured Data) برای تصمیم سازی استفاده نماید.
راه کار هوش تجاری مجموعه امکانات هماهنگ برای تسهیل فرآیند تصمیم سازی در سازمان در تمام سطوح است که به سادگی و با هزینه کم قابل پیاده سازی می باشد.
موفقیت از آن کسانی است که ذهنیت موفق دارند
رسیدن به موفقیت، قدرت و هر چیز خوب دیگری در این دنیا آرزوی مشترک بیشتر انسان هاست ولی با این حال هنوز اکثریت انسان ها از وضعیت مالی، فکری و روحی مناسبی برخوردار نیستند.
در دنیایی که ما انسان ها در آن زندگی می کنیم فرصت های زیادی برای رسیدن به موفقیت وجود دارد ولی متاسفانه کمتر کسی می تواند از این فرصت ها به نفع خود استفاده کند. متاسفانه انسان ها بیشتر در رویای رسیدن به موفقیت زندگی می کنند تا اینکه بخواهند برای رسیدن به آن تلاشی از خود نشان دهند. حقیقتی که هر انسانی در راه رسیدن به موفقیت باید همواره به آن توجه کند این است که نه کسی شانسی و از روی اتفاق به موفقیت می رسد و نه کسی به همین صورت موفقیت های خود را از دست می دهد. این موضوع بیانگر این مطلب است که رسیدن به موفقیت خود مراحلی دارد و فقط کسانی که از این موضوع باخبرند که می توانند امیدوار به دستیابی به آن باشند.
· افکار، همه چیز شماست
با کمی مطالعه و تحقیق در زندگی بیشتر انسان های موفق جهان به این نتیجه می رسیم که پشتکار داشتن و سختکوش بودن ویژگی مشترک تمام انسان های موفقی است که تا به حال روی کره زمین زندگی کرده و می کنند. اگر به زندگی بیشتر انسان های موفق جهان نگاهی بیندازید به این نتیجه می رسید که بیشتر آنها در ابتدا به اشخاصی خانه به دوش شبیه بوده اند اما در عین حال افکاری سلاطین گونه داشته اند!
بنابراین اگر شما هم می خواهید به موفقیت برسید (بسته به اینکه موفقیت برای شما چه مفهومی دارد) باید جنس ذهنیت شما از افکار مثبت و امید به آینده باشد تا شما بتوانید با اشتیاق و طراحی برنامه ای مناسب برای رسیدن به آن تلاش کنید.
· همه از صفر شروع کرد هاند
با این حال، ممکن است این ذهنیت در شما ایجاد شده باشد که حتی با وجود اینکه ذهنیتی مثبت دارید ولی به علت کمبود منابع و امکانات لازم نمی توانید به اهداف خود برسید. فراموش نکنید که تمام انسان های موفق هم در ابتدای کار وضعیتی مانند شما داشتند ولی با این حال
توانستند با تلاش بیش از حد و داشتن افکار و برنامه ای مناسب به اهداف خود برسند. اصولا انسانی که در ذهن خود هدف قاطعی دارد و می خواهد به آن برسد هیچ وقت به محدودیت ها فکر نمی کند.
· تنها منبعی که انسان های موفق از آن بهره می برند ذهن است
این افراد، از آنجایی که می دانند مغز انسان با افکار او دوست می شود، همیشه بهترین افکار را برای دوستی با ذهن خود انتخاب می کنند. اگر شما به خود به چشم یک انسان موفق نگاه کنید ذهنتان نیروی درونی شما را برای رسیدن به وضعیتی که دوست می دارید هماهنگ می کند اما اگر افکار و تصورات شما علیه خودتان باشد حتی اگر از منابع خوبی نیز برخوردار باشید به زودی همه چیز را از دست خواهید داد. متاسفانه بسیاری از انسان ها فکر می کنند که محدودیت، معیار سنجش انسان هاست، در حالی که معیار حقیقی سنجش انسان ها، افکاریست که آنها در سر دارند.
· هیچ وقت نگویید دیر شده
وقتی صحبت از رسیدن به موفقیت است و انسانی از انسان دیگری دعوت می کند تا برای رسیدن به هدفی تلاش کند، معمولا این گونه پاسخ جواب انسان هایی است که ارباب ذهن خود نیستند. « دیگر دیر شده » می شنود که دیگر دیر شده است. عبارت کسی که ارباب ذهن خود باشد هیچ وقت به کمبود منابع، پیری یا... فکر نمی کند بلکه به این فکر می کند که از کدام راه باید برای رسیدن به موفقیت استفاده کند. کسی که ارباب ذهن خود نباشد حتی اگر تلاش شبانه روزی برای رسیدن به موفقیت داشته باشد هیچ وقت به خواسته خود نمی رسد. اگر کسی می خواهد به موفقیت برسد باید تلاشی توأم با ایمان به پیروزی داشته باشد.
در کنار این موارد اگر شما بدانید که چه می خواهید و در پی چه چیزی هستید می توانید در هر وضعیتی به موفقیت برسید. فراموش نکنید که هرگز بدون زحمت چیزی عاید شما نمی شود.
برای رسیدن به موفقیت باید بهای آن را بپردازید، هرچند که این هزینه در مقایسه با آنچه که به دست می آورید بسیار ناچیز است.
· از همین امروز شروع کنید
برای رسیدن به موفقیت باید از همین امروز شروع کنید و قدر تک تک لحظات و کوچکترین فرصت های زندگی را بدانید. کسانی که برای رسیدن به موفقیت منتظر لحظات جادویی می مانند هیچ وقت به آن نمی رسند. فراموش نکنید که فرصت ها همیشه در جامه مبدل (گرفتاری یا شکست) به سراغ انسان ها می آیند. پس فراموش نکنید که هر وقت در زندگی با مشکلی روبه رو شدید با چشمان باز به اطراف نگاه کنید تا کسی که منتظر زمان می ماند، آن را از » : بتوانید موفقیتی که در نزدیکی شما پنهان شده است را پیدا کنید. یک ضرب المثل ایتالیایی می گوید برای رسیدن به چیزی منتظر آمدن آن نمانید، به سمت آن بروید. با چشمان باز خود مراقب تک تک لحظاتی باشید که به «. دست می دهد سادگی از کنار شما می گذرند.
· اگر اراده ای باشد، راهی وجود دارد
برای رسیدن به موفقیت باید به تلاش خود بیفزایید. این مهم نیست که شما در چه سن و سالی هستید. تفکر مسموم را « دیگر دیر شده» را از خود دور کنید تا به شما ثابت شود برای کسی که اراده ای در خود می بیند همواره راهی وجود دارد. تلاش و برنامه مناسب تنها چیزهایی هستند که شما به آنها نیاز دارید. همواره به خود یادآوری کنید که موفقیت از آن کسانی است که ذهنیت موفق دارند و شکست از آن کسانی است که بی تفاوت اجازه می دهند ذهنیت شکست در آنها نفوذ کند. یکی از ویژگی های مثبت استفاده از این تفکر این است که وقتی به آن تسلط پیدا می کنید و دائما از آن استفاده می کنید، بی اراده خود را در مسیر رسیدن به موفقیت در حال حرکت می بینید. در این هنگام است که شما موفقیت را با تمام وجود در آغوش می گیرد و از این موضع تعجب می کنید که در این چند سال کجا بوده است!
· هیچ وقت گول احساسات خود را نخورید
روزی شاگردی به دیدن استاد خود می رود و به او می گوید قدرت تمرکز حواس ندارم و نمی توانم کارهایم را درست انجام دهم. استاد در جواب شاگردش به او می گوید: می گذرد، هیچ وقت به اکنون توجه نکن و به تلاش ادامه بده. همان طور که قبلا اشاره شد، رسیدن به موفقیت از روی شانس و اقبال نیست و همواره نیاز به تلاش دارد. در حقیقت زمانی که به آن رسیده ایم باید برای حفظ آن تلاش کنیم وگرنه به زودی آن را از دست می دهیم.
منبع: http://cmorgh.ir
[این مطلب توسط آقای سعید ابویی برای وبلاگ انجمن علمی مدیریت ارسال شده است.]
۱۶ روش برای افزایش مهارت زبان بدن
افزایش مهارت زبان بدن شما می تواند تفاوت چشمگیری در مهارت های مردمی، جذابیت و خلق و خوی کلی شما بوجود آورد.
در مورد چگونگی بکارگیری زبان بدنتان راه کار خاصی وجود ندارد. آنچه که شما انجام می دهید ممکن است به تعداد زیادی روش مورد تفسیر واقع شود. در عین حالی که به محیط و مخاطب شما نیز بستگی دارد.
احتمالا شما زمانی که با رئیس تان در حال صحبت کردن هستید در مقایسه با وقتی که با فرد مورد علاقه تان صحبت می کنید قصد دارید که از زبان بدنتان به طرز متفاوتی استفاده کنید.
روش های زیر، تعدادی از تفسیرات رایج از زبان بدن و اغلب روش های تاثیرگذارتر است جهت ارتباط برقرار کردن با جسم شما.
در ابتدا برای تغییر زبان بدن باید نسبت به آن هوشیار باشید. به طرز نشستن ، ایستادن و چگونگی بکارگیری دستها و پاهایتا و آنچه که در حین مکالمه با فردی انجام می دهید دقت داشته باشید.
ممکن است نیاز به تمرین در برابر آینه داشته باشید که شاید در وهله اول این کار به نظر احمقانه بیاید ولی کسی شما را نخواهد دید. تمرین فوق به شما بازخورد مناسبی در مورد اینکه چگونه در مقابل دیگر اشخاص به نظر میرسید، خواهد داد. هم چنین به شما این امکان را می دهد تا کمی قبل از رفتن به دنیای بیرون تمرینی داشته باشید.
روش دیگر این است که چشمانتان را ببندید و چگونگی ایستادن و نشستن را تصور کنید تا حس اطمینان، صراحت، تمدد اعصاب یا هر آنچه که شما برای گفتگو به آن نیازمندید در شما بوجود آید. همانند همان مدل (که در ذهن خود ساخته اید) خودتان را در حال حرکت مشاهده کرده و سپس در محیط بیرون آن را اجرا کنید.
همچنین شاید بخواهید دوستان، ستارگان سینما یا دیگر افرادی را که فکر می کنید از زبان بدن مناسبی استفاده میکنند، مشاهده کنید. آنچه را که آن ها انجام می دهند و شما بکار نمی برید، ببینید. از افراد مختلف آنچه را که می پسندید، کسب کنید و برای بکارگیری آنچه که از آنان آموخته اید تلاش کنید.
تعدادی از این حالت ها ممکن است طوری به نظر برسد که انگار شما آن ها را تظاهر می کنید. تظاهر کنید تا زمانی که بتوانید آنها را به دست بیاورید. این روش مناسبی برای یاد گرفتن مهارت های جدید است و به خاطر داشته باشید که احساسات نیز در پس آن عمل می کنند.
اگر کمی بیشتر لبخند بزنید احساس شادی بیشتری خواهید کرد. در صورتی که صاف بنشینید طبعا احساس انرژی و ابهت بیشتری خواهید نمود و اگر حرکاتتان را آهسته تر کنید احساس آرامش بیشتری به شما دست خواهد داد. در حقیقت احساسات شما باعث تقویت عادات جدیدتان خواهد شد و احساسات دور پراکنده می شود. معمولا در ابتدا ممکن است در بکارگیری زبان بدنتان مبالغه کنید. شاید در هنگام نشستنن پاهایتان به طرز خنده داری دور از هم باشد یا در تمام لحظات یک موقعیت دشوار صاف بنشینید. مهم نیست. مردم آنقدر ها که فکر می کنید شما را نگاه نمی کنند. آنها نگران مسایل شخصی خودشان هستند.
1. پاها و دستانتان را به حالت ضربدری قرار ندهید:
احتمالا شنیده اید که نبایست دست به سینه بایستید چرا که ممکن است از شما ظاهری تدافعی یا محافظه کار ارائه دهد. این مساله در مورد پاهایتان نیز صدق می کند پس پاها و دستهایتان را بازتر قرار دهید.
2. ارتباط چشمی داشته باشید اما خیره نشوید:
در میان افرادی که مخاطب شما هستند با همه آنها ارتباط چشمی داشته باشید تا رابطه بهتری را بوجود آورده و متوجه شوید که ایا آنها به صحبت های شما گوش می دهند یا نه؟ البته برقرار کردن بیش از حد تماس چشمی ممکن است باعث ناراحتی افراد شود. همانطور که رابطه ای فاقد آن می تواند ظاهر شما را نامطمئن جلوه دهد. اگر به این نوع ارتباط عادت نکرده اید ممکن است که در ابتدا در شما ایجاد ترس کرده و مشکل به نظر بیاید اما با ادامه دادن آن دیر یا زود به این روش عادت خواهید کرد.
3. از بوجود آوردن مقداری فضا نهراسید.
مقداری فضا دادن به مخاطب نشانه اعتماد به نفس شماست و نشانگر این است که شما فرد راحتی هستید. به طور مثال هنگام ایستادن یا نسشتن پاهایتان را کمی با فاصله قرار دهید.
4. عضلات شانه تان را شل کنید:
هنگامی که هیجان زده هستید راه مناسب این است که شانه هایتان را از حالت انقباض رها کنید. ممکن است که کمی به سمت جلو و بالا تکان بخورند. سعی کنید که راحت باشید و با مقداری حرکت شانه ها، عضلات آنها را شل کرده و سپس به آرامی آنهارا به حالت اولیه برگردانید.
5. هنگامی که دیگران مشغول صحبت هستند، سرتان را به نشانه تایید تکان دهید:
هرچند دقیقه یکبار سرتان را به نشانه تایید حرکت داده تا نشان دهید که به سخنان طرف مقابل گوش می دهید. اما مواظب باشید که در انجام آن زیاده روی نکنید.
6. خم نشوید، صاف بنشینید:
اما در یک حالت آرام، نه به صورت هیجان زده.
7. کمی به سمت جلو متمایل شوید، البته نه خیلی زیاد:
اگر قصد دارید که علاقمندیتان را به سخنان طرف مقابل نشان دهید، به طرف او کمی متمایل شوید. در صورتی که می خواهید نشان دهید که دارای اعتماد به نفس بوده و آرامش دارید کمی به سمت عقب متمایل شوید. توجه داشته باشید که بیش از حد به جلو خم نشوید چراکه ممکن است شما را مایوس و نیازمند برای جلب نظر دیگران نشان دهد. همین طور متمایل شدن به عقب بیش از اندازه ممکن است از شما ظاهری مغرور و سرد جلوه دهد.
8. لبخند بزنید- بخندید
شاد باشید و خیلی خودتان را جدی نگیرید. کمی آرام باشید و هنگامی که فردی مطلب خنده داری بیان می کند لبخند بزنید. اگر شما شخص مثبت اندیشی به نظر برسید مردم برای شنیدن صحبت های شما تمایل زیادی نشان خواهند داد. در عین حال اولین نفری نباشید که به لطیفه های خودتان می خندید که ممکن است شما را دستپاچه یا نیازمند جلوه دهد. هنگامی که به شخصی معرفی می شوید لبخندی هم بر لب داشته باشید. اما نه آن طور که لبخند روی صورت شما تصنعی باشد. این باعث می شود که از شما ظاهری ریاکارانه بسازد.
9. به صورتتان دست نزنید:
این حالت ممکن است موجب شود که دستپاچه به نظر برسید و برای مخاطبانتان ایجاد حواس پرتی می کند.
10. سرتان را بالا نگه دارید:
چشمانتان را به زمین ندوزید. این حالت باعث می شود که شما نا مطمئن یا کمی ناکام جلوه کنید. سر خود را به سمت بالا و صاف قرار داده و چشمهایتان را در مقابل افق نکه دارید.
11. حرکاتتان را کمی آرامتر کنید:
این نکته به چند دلیل حائز اهمیت است. آهسته تر راه رفتن نه تنها موجب می شود شما آرامتر و مطمئن تر به نظر برسید، که باعث آن خواهد شد احساس تنش کمتری نیز داشته باشید. اگر فردی شما را مخاطب قرار داد، گردنتان را به طور ناگهانی به سمت او برنگردانید. در عوض با حرکتی آهسته تر گردنتان را به سمت او حرکت دهید.
12. بی قراری نکنید:
از حرکاتی که نشانه بیقراری شما هستند یا تیک های عصبی تان نظیر تکان دادن پاها یا با سرعت ضربه زدن انگشتان دست به میز بپرهیزید، به ترتیب آن ها را کنار گذاشته یا به نوعی شکل آن را تغییر دهید. این باعث می شود هنگامی که شما قصد دارید مطلبی را به شخصی برسانید عصبی و بی قرار جلوه کنید. در تمام موقعیتها حرکاتتان را از بی نظمی رها کنید. سعی کنید آرام باشید و حرکاتتان را کندتر کرده و بر روی آنها تمرکز کنید.
13. از دستانتان با اطمینان بیشتری استفاده کنید:
بجای حرکت های عصبی توسط دستانتان یا دست کشیدن روی صورتتان ، از آنها برای بوجود آوردن ارتباط با آنچه که قصد بیان آن را دارید استفاده کنید. دستانتان را جهت شرح موضوعی یا بیان اهمیت نکته ای که تلاش می کنید تا آن را ارائه دهید بکار ببرید. اما توجه به این نکته ضروری است که استفاده بیش از حد از دست ها ممکن است باعث حواس پرتی شود. همچینین طوری دست ها را حرکت ندهید که غیرقابل کنترل به نظر برسد.
14. به فاصله خیلی نزدیک نایستید:
یکی از مواردی که آموخته ایم این است که هنگامی که شخصی با یک گوینده با فاصله کم مواجه می شود، احساس خوشایندی ندارد . اجازه دهید که افراد حریم خصوصی شان را داشته باشند . به حریم شخصی دیگران وارد نشوید.
15. انعکاس
اغلب هنگامی که شما روابط خوبی با یک فرد دارید و هر دوی شما دارای یک وابستگی به یکدیگر هستید، ناخودآگاه شروع به انعکاس رفتارهای یکدیگر می کنید. بدین معنی که شما کمی از زبان بدن شخص مقابلتان را عینا تکرار می کنید. اگر آن فرد به سمت جلو متمایل شود شما نیز احتمالا به جلو خم می شوید. در صورتی که او دستهایش را روی پاهایش قرار دهد ممکن است شما مشابه او رفتار کنید. دقت داشته باشید که فورا عکس العمل نشان ندهید و هر تغییری که در زبان بدن او بوجود آمد را منعکس نکنید. به این ترتیب حس نزدیکی بوجود خواهد آمد.
16. نگرش مثبت داشته باشید:
آخرین نکته از حیث ترتیب، این است که دیدگاهی راحت، باز و مثبت داشته باشید. آنچه شما احساس می کنید بر روی زبان بدنتان جاری می شود و می تواند باعث تفاوت عمده ای شود. شما قادر خواهید بود که زبان بدنتان را تغییر دهید اما این نیز همانند تمامی عادت های جدید زمان بر است. خصوصا اگر شما روزهای زیادی را به نگاه کردن به سمت پایین صرف کرده بودید ممکن است مواردی نظیر بالا نگه داشتن سرتان زمان زیادی ببرد تا صحیح شود. در ضمن اگر یکباره برای تغییر دادن بسیاری از موارد تلاش کنید ممکن است گیج کننده و طاقت فرسا بشود.
یکی دو نمونه از این روش های زبان بدن را انتخاب کرده و هر روز به مدت 3 تا 4 هفته بر روی تمرین کنید. از آن به بعد آن موارد می بایست در عادات جدید شما و مواردی که شما حتی بدون فکر کردن قادر به انجام آن هستید ایجاد شود.
در غیر این صورت تا زمانی که آنها جزیی از عادات شما شوند، به تمرین ادامه دهید. سپس دو مورد دیگر که علاقه دارید تا تغییرشان دهید را انتخاب کرده و بر روی آن ها تمرین کنید.
نویسنده : هنریک ادبرگ
مترجم: معصومه میریانی
منبع www.positivityblog.com :
[این مطلب توسط آقای سعید ابویی برای وبلاگ انجمن علمی مدیریت ارسال شده است.]