انجمن علمی مدیریت دانشگاه شهید بهشتی

وبلاگ عمومی دانشجویان رشته مدیریت

انجمن علمی مدیریت دانشگاه شهید بهشتی

وبلاگ عمومی دانشجویان رشته مدیریت

طنزهای مدیریتی

تصمیم قاطع مدیریتی

روزی مدیر یکی از شرکتهای بزرگ در حالیکه به سمت دفتر کارش می رفت چشمش به جوانی افتاد که در کنار دیوار ایستاده بود و به اطراف خود نگاه میکرد.

 جلو رفت و از او پرسید: «شما ماهانه چقدر حقوق دریافت می کنی؟»

 جوان با تعجب جواب داد: «ماهی 2000 دلار.»

مدیر با نگاهی آشفته دست به جیب شد و از کیف پول خود 6000 دلار را در آورده و به جوان داد و به او گفت: «این حقوق سه ماه تو، برو و دیگر اینجا پیدایت نشود، ما به کارمندان خود حقوق می دهیم که کار کنند نه اینکه یکجا بایستند و بیکار به اطراف نگاه کنند.»  

جوان با خوشحالی از جا جهید و به سرعت دور شد. مدیر از کارمند دیگری که در نزدیکیش بود پرسید: «آن جوان کارمند کدام قسمت بود؟»

کارمند با تعجب از رفتار مدیر خود به او جواب داد: «او پیک پیتزا فروشی بود که برای کارکنان پیتزا آورده بود.»

شرح حکایت

برخی از مدیران حتی کارکنان خود را در طول دوره مدیریت خود ندیده و آنها را نمی شناسند.. ولی در برخی از مواقع تصمیمات خیلی مهمی را در باره آنها گرفته و اجرا می کنند.

 

مصاحبه شغلی

در پایان مصاحبه شغلی برای استخدام در شرکتی، مدیر منابع انسانی شرکت از مهندس جوان صفر کیلومتر ام آی تی پرسید: و برای شروع کار، حقوق مورد انتظار شما چیست؟

مهندس گفت: حدود 75000 دلار در سال، بسته به اینکه چه مزایایی داده شود.

مدیر منابع انسانی گفت: خب، نظر شما درباره 5 هفته تعطیلی، 14 روز تعطیلی با حقوق، بیمه کامل درمانی و حقوق بازنشستگی ویژه و خودروی شیک و مدل بالای در اختیار چیست؟

مهندس جوان از جا پرید و با تعجب پرسید: شوخی می کنید؟

مدیر منابع انسانی گفت: بله، اما اول تو شروع کردی.

 


کارمند تازه وارد

مردی به استخدام یک شرکت بزرگ چندملیتی درآمد. در اولین روز کار خود، با کافه تریا تماس گرفت و فریاد زد: «یک فنجان قهوه برای من بیاورید.»

صدایی از آن طرف پاسخ داد: «شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی تو با کی داری حرف می زنی؟»

کارمند تازه وارد گفت: «نه»

صدای آن طرف گفت: «من مدیر اجرایی شرکت هستم، احمق.»

مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت: «و تو میدانی با کی حرف میزنی، بیچاره.»

مدیر اجرایی گفت: «نه»

کارمند تازه وارد گفت: «خوبه» و سریع گوشی را گذاشت.

 


اشتباه موردی

کارمندی به دفتر رئیس خود می رود و می گوید: معنی این چیست؟ شما 200 دلار کمتر از چیزی که توافق کرده بودیم به من پرداخت کردید.

رئیس پاسخ می دهد: خودم می دانم، اما ماه گذشته که 200 دلار بیشتر به تو پرداخت کردم هیچ شکایتی نکردی.

کارمند با حاضر جوابی پاسخ می دهد: درسته، من اشتباه های موردی را می توانم بپذیرم اما وقتی به صورت عادت شود وظیفه خود می دانم به شما گزارش کنم.


[این مطلب توسط خانم کیانا فرخی برای سایت انجمن علمی مدیریت ارسال شده است.] 



نظرات 7 + ارسال نظر
نعمتیان سه‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 09:48 ب.ظ

سلام خسته نباشید. کاراتون توی انجمن عالیه...امیدوارم به همین خوبی پیش بره. در ضمن طنزهای مدیریتیتون خوب بود

[ بدون نام ] چهارشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 11:20 ق.ظ

عالی بود

امینه اوسطی چهارشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:46 ب.ظ

نکته های خوبی توی طنزها اشاره شده بود...
از این سبک نوشته ها بیشتر استفاده کنید

[ بدون نام ] چهارشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:57 ب.ظ

برنارد شاو کیه

م ک چهارشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 04:20 ب.ظ

عالی بود
خسته نباشید

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 06:56 ب.ظ

خیلی باحال بود. دمت گرم

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 07:14 ب.ظ

این نشون میده که افرادی که این وبلاگ رو میچرخونن هماهنگ نیستن
ولی مطالب قشنگی بود مرسی

از شما خواهش میکنیم که در صورت امکان مورد این ناهماهنگی رو به ما گوشزد کنید.
از انتقاد شما ممنونیم و منتظر جواب هستیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد